گروه همکاری کارآفرینی و نوآوری باز

فیلم و سینما

نقد سریال «وحشی» هومن سیدی؛ «فرار از زندان» ایرانی

سریال “وحشی” از هومن سیدی داستانی تاریک و پیچیده از زندگی طبقه کارگر را به تصویر می‌کشد؛ داستانی که از اعتصاب خون‌آلود کارگری و فروپاشی خانواده‌های محروم تا داستان یک مرد با ظاهری آرام ولی با گذشته‌ای مظلم، و همچنین نقش زنی بی‌تاب در میان آشوب‌های شهری روایت می‌شود. فصل اول این سریال، که در بهار ۱۴۰۴ از شبکه نمایش خانگی “فیلمنت” پخش شد، الهام گرفته از زندگی علی اشرف پروانه—که به “مایکل اسکافیلد” معروف شده و در دهه هشتاد به‌علت چندین قتل مسلحانه به سی سال حبس محکوم شد—است. فرار جالب او در سال ۱۳۸۴، با کندن تونل در زندان به وسیله‌ی قاشق، مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و برخی معتقدند سریالی مانند “فرار از زندان” برگرفته از همین داستان است. البته سیدی نسخه‌ای خیالی از داستان اشرف پروانه را ارائه داده است.

برخی ممکن است بگویند تکرار المان‌های مشابه در آثار هومن سیدی نشانه‌ی تکراری بودن است؛ اما در واقع او از آثار سینمایی جهان الگوهای مختلفی قرض می‌گیرد، چه از نظر بصری و چه از منظر روایت داستان. در مجموعه “وحشی”، تم اصلی فیلم “شکار” را به یادآوری می‌گذارد؛ همانگونه که بسیاری از فیلمسازان جوان امروزی، در آثار خود به طبقه محروم پرداخته و متهم به سیاه‌نمایی می‌شوند، اما سیدی و همکارانش به نوعی مجبورند داستان و معضلات این طبقه را منعکس کنند.

داستان: تریلری عاشقانه یا درام اجتماعی؟
در شرایط پیچیده اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کنونی، فیلمسازان همواره با استفاده از روایت دردها و رنج‌های طبقه محروم، داستان‌هایی تولید می‌کنند که یا به صورت مستقیم و یا با استفاده از نمادها و لفافه به این مسائل می‌پردازند. تصور کنید اگر توجه بیشتری به زندگی این قشر می‌شد، شاید هیچ کودکی در معرض خطر سوءاستفاده قرار نمی‌گرفت. پرسش‌های مهمی چون اینکه چرا دو کودک باید در مسیری پر از سختی و بدون منابع عبور کنند یا والدین واقعی این کودکان چه جایگاهی دارند، مطرح می‌شود؛ اما در “وحشی” سیدی پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه نکرده است.

او داستان را از دیدگاه یک جریان اجتماعی-کارگری آغاز می‌کند، اما به سرعت روایت به فضای جنایی و دلهره‌آور دچار می‌شود. شخصیت اصلی، داوود اشرف، در سکانس‌های ابتدایی به عنوان فردی آرام و دارای اخلاقیات قوی به نظر می‌رسد؛ اما در مواجهه با خانواده، رفتاری کاملاً متفاوت، بی‌حوصله و حتی توهین‌آمیز ارائه می‌دهد. در سکانس سوار کردن کودکان، ابعاد متفاوتی از این شخصیت نمایان می‌شود؛ تا جایی که تماشاگر در مورد اینکه آیا او واقعاً خطرناک است یا صرفاً بی‌هدفی و ترس، سردرگم می‌شود. در نهایت، تصمیماتی که او اتخاذ می‌کند، — مانند انتخاب او برای سوار کردن دو کودک تنها که منجر به فاجعه‌ای می‌شود— باعث می‌شود که نه تنها اعمال بلکه نیات او مورد قضاوت قرار گیرند.

در همین میان، خطر افشای رازهای سرّی داستان نیز مطرح است. علاوه بر تکرار موقعیت‌هایی که به ظاهر پتانسیل زیادی برای پیچش داستان فراهم می‌آورد، به نظر می‌رسد سیدی بیشتر به بُعد روانشناختی معمایی اثر علاقه‌مند شده است تا پرداختن عمیق به دغدغه‌های اجتماعی. به همین دلیل، شخصیت اصلی داستان با طبقه‌ی اجتماعی خودش هماهنگی کامل ندارد؛ به گونه‌ای که داستان عاشقانه او، گویی از فضای کشور دیگری الهام گرفته است. اگر قرار بود به نمایش گذاشتن ماهیت انسانی در برابر چالش‌های زندگی باشد، آیا نیازی است که داوود، که نماد یک کارگر تحت فشار اقتصادی است، چنین وضعیتی را تجربه کند؟ شاید جرم او صرفاً “انسان بودن” باشد؛ انسانی که نظام اخلاقی‌اش همواره تحت سؤالات قرار دارد.

سرداری “وحشی” هم می‌خواهد تصویر پیچیده‌ی وجود انسان در دنیای پر از تناقض را به نمایش بگذارد و هم نقدی عمیق بر فرهنگ و باورهای جامعه داشته باشد؛ جایی که آنچه ما به عنوان خیر در نظر می‌گیریم ممکن است برای دیگری شر به همراه داشته باشد. به عنوان نمونه، داوود که قصد داشت از دو کودک تنها مراقبت کند تا آن‌ها را به سلامت به خانه برساند، با یک جمله نادرست و به ظاهر از سر خیرخواهی، باعث مرگ آن‌ها می‌شود. قانون او را به قتل غیرعمد متهم می‌کند اما از دیدگاه خودش همچنان بی‌گناه است. در همین حین، شخصیت “رها” که با بازی استثنایی نگار جواهریان به تصویر کشیده شده، به عنوان وکیل تسخیری وارد عمل می‌شود؛ او که هم دیجالت نظم قانون را می‌خواهد اجرا کند و هم با تجربیات مشابه با داوود همذات‌پنداری می‌کند، داوود را در دام بازی‌های پیچیده حقوقی و اخلاقی فرو می‌برد.

جنبه‌های بصری و فضای داستان
به لحاظ بصری، “وحشی” با استفاده از نورپردازی و رنگ‌آمیزی خاص، فضایی رعب‌آور و خفقان‌آور را ایجاد کرده است. قاب‌های بسته و زوایای متنوع تصویربرداری در مکان‌هایی چون زندان، دادگاه، کارخانه و معدن، تماشاگر را به گونه‌ای جذب می‌کند که حس حضور در همان محیط‌ها را به او منتقل می‌کند؛ این سبک مستندگونه به داستان عمق سینمایی بخشیده و یادآور امضای هنری سیدی است. اگرچه ممکن است کمبود تکنیک‌هایی مانند اسلوموشن یا زوم‌های مکرر روی چهره‌ها به چشم بخورد، اما کیفیت سینمایی در کار او به وضوح قابل مشاهده است.

بخش دلهره‌آور و معمایی داستان که در زیر ساختارش تم عاشقانه نیز نهفته است، به نظر می‌رسد موفق‌تر عمل کرده است. ایجاد تعلیق در وضعیت داوود و رفت و برگشت‌های مکرر او به زندان، کنجکاوی بیننده را برمی‌انگیزد؛ اما در عین حال، برخی از قسمت‌ها—به ویژه قبل از ورود شخصیت رها—با پرداختن بیش از حد به مسائل کارگری و زندگی طبقه محروم، دچار یکنواختی و کلیشه‌ای شدن شده است. شاید نمایش آگاهانه‌تر و کمتر تکراری از فرهنگ زندان می‌توانست از این مشکل بکاهد؛ چرا که استفاده سنگین و بدون تنوع از المان‌های زندانی، اثربخشی روایت را کاهش می‌دهد.

ورود شخصیت “رها” به واسطه بازی فوق‌العاده نگار جواهریان، به داستان روح تازه‌ای بخشیده و آثار عاشقانه را به طور موثر در لایه‌های داستانی ترکیب کرده است. در مقابل، عملکرد جواد عزتی که در تغییرات شخصیتی دچار سردرگمی و تکرار می‌شود، به شکست‌های داستان افزوده و گاهی به نقش‌های قبلی خود در آثار دیگر هم شباهت دارد. در مجموع، شخصیت پیچیده‌ی داوود همچنان حس دافعه و چالش‌های اخلاقی و اجتماعی را در تماشاگر ایجاد می‌کند.

نکات مثبت:

  • ایجاد تعلیق و تنش موثر در روایت
  • شخصیت‌پردازی قوی و فوق‌العاده در بخش زن از داستان
  • فضاسازی دقیق و واقعی که بیننده را همراه می‌کند
  • خط داستانی معمایی و پیچش‌های جذاب
  • بازی درخشان نگار جواهریان که توانمندی‌های چندلایه زنانه را به نمایش می‌گذارد

نکات منفی:

  • بازی ناسازگار و تکراری جواد عزتی
  • استفاده بیش از حد از کلیشه‌ها و تکرار الگوهای زندانی
  • ناسازگاری بین شخصیت اصلی و طبقه اجتماعی او
  • بازتاب سطحی و کلیشه‌ای از زندگی کارگری و محروم

با پایان فصلی که با پیچشی غافلگیرکننده به اتمام می‌رسد، “وحشی” احتمالاً تماشاگران خود را به انتظار فصل دوم می‌کشاند. به نظر می‌رسد سریال در جایگاهی مناسب قرار گرفته است و حالا فرصت بیشتری برای تعمیق شخصیت‌ها، به ویژه روی محور رابطه بین داوود و رها فراهم خواهد شد؛ شاید حتی با روایتی مشابه داستان‌های الهام گرفته از فرارهای کلاسیک زندانیان. سیدی به وضوح نشان داده که قصد بسته شدن پایان داستان در یک فصل را ندارد و فضای کافی برای ادامه روایت، اجازه می‌دهد داستانش همچنان زنده بماند. به‌جز چند قسمتی که ریتم داستان در آن‌ها کند می‌شود، اغلب پیچش‌های داستانی—even اگر در برخی موارد از منطق روایی فاصله بگیرند—تعلیق و جذابیت لازم را ایجاد کرده‌اند. همچنین به کارگیری دو نوازنده جوان در تیتراژ ابتدایی و پایانی به جذابیت بصری سریال افزوده است.

شناسنامه فصل اول سریال “وحشی”:
پخش: فیلمنت، ۱۴۰۴
نویسنده و کارگردان: هومن سیدی
بازیگران: جواد عزتی، نگار جواهریان، احسان امانی، علیرضا ثانی‌فر، مهدی صباغی
ژانر: درام، معمایی
خلاصه داستان: داوود اشرف، کارگری سخت‌کوش و زندگی‌جوی در حاشیه‌های اجتماع، در تلاش برای دور ماندن از مشکلات اطراف خود، به‌طور ناخواسته باعث وقوع فجایع و مرگ دو کودک شده و سرنوشت او را به پیچ و خم‌های بی‌پایان سوق داده است.

این نسخه از فصل اول “وحشی” با تمام کاستی‌ها و قوت‌های خود، زمینه را برای ادامه داستان و فصل‌های آینده مهیا کرده است؛ اثری که در آن داستان، شخصیت‌ها و فضای سینمایی، مسائلی از نقد اجتماعی و انسانی را به چالش می‌کشد و مخاطب را درگیر می‌کند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x